وقتی که برایمان از اشا می گفتی بار ها گفته بودم سخنت آن آن آتشی نیست که بتوان لمس کرد و هرگز نسوخت.
تو آغاز را به ما هدیه دادی اما نه آغازی که شروع یک پایان باشد بلکه طلیعه ای برای ابدیت.
ما بارها به آیینه ی مهر کرنش کردیم اما نه آن آینه ای که غبار وهم نجابتش را آلوده باشد.
تو آمدی و ماندی اما ماندن ما را نخواست.
ما در گذر زمان ماندیم و ماندیم تا پژمرده شدیم.
این ماندن نبود انجماد بود.
آیا تو هم تا همان روز رستاخیز اینچنین می مانی؟
در آن واپسین روزی که بدون هیچ شکایتی تو را به رحلت فرا خواهند خواند؟
آرام برخیز تا دستهایت گرمی نوشکفته اش را باز یابد.
آسمان در خلوت نگاه تو به نماز آمده است.
شب ها با روز محشور می شوند.
روزها آبستن شب خواهند شد ولی روزگار ما ماندنی خواهد بود.
این آن خیال بی اساس نیست.
آن سوگواری برای گذشته نخواهد بود.
نومیدی که با فرو خفتن شمعی عارض می شود نخواهد بود.
محشور شدن با ستارگان آرزویی است ماندنی.
نام روزهای هفته فرنگی از گاهنامه کهن ایرانی
ده راز موفقیت در كسب و كار جدید
عشق در نگاه بزرگان و دانشمندان
آرزوهای من بخشی از آرزوهای ویکتور هوگو
101 واقعیت درمورد نیمه گم شده زندگی
چند اس ام اس کوتاه و جدید عاشقانه
20539 بازدید
3 بازدید امروز
27 بازدید دیروز
111 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian